Web Analytics Made Easy - Statcounter

استقبال بی‌نظیر از شب آفتابی و تاثیری که بر مخاطب عام گذاشت، به مرور میل و رغبت برای سرمایه‌گذاری در تولید این گونه نمایش‌ها را در جامعه افزایش داد. ماحصل این تلاش‌ها، تولید نمایش‌های میدانی دیگری مثل «شبی در کهکشان»، «فصل شیدایی»، «تنهاتر از مسیح»، «محشر»، «سرزمین خورشید»، «روشنایی شب تار» و «جهان‌بانو» بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سازمان اوج با چنین پیشینه‌ای حالا در سومین سالگرد شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی به نمایش میدانی «جان‌فدا» رسیده است. نمایشی که کلید آن به همت موسسه‌ هنری -رسانه‌ای سیمای ققنوس و مشارکت مکتب حاج‌قاسم زده شد و به کارگردانی حسن بزرا و تهیه‌کنندگی علی‌اسماعیلی تولید شده است.موضوع نمایش را که شنیدم برایم جذاب آمد. به ویژه آن که قبلا هم از سری نمایش‌های سازمان اوج دیده بودم و تغییر نگاه آنها از موضوعات مذهبی به سمت مضمون‌های میهنی و توجه به یک اسطوره ملی برایم جالب بود. فرصت را غنیمت شمردم و در همان روزهای اول مهمان جان‌فدا شدم؛ روایتی از زندگی یک کهنه‌سرباز که هنوز هم نامش لرزه بر تن دشمن می‌اندازد.

مخاطبانی که به عشق حاج‌قاسم آمدند

عوامل اجرایی این نوید را داده بودند که قرار است نمایش در یک محیط بسته اجرا شود. خیال‌مان از برودت هوا راحت بود. جمعیت زیادی آمده بودند. خیره در حرکت خیل گسترده مردمی شدم که عاشقانه به سمت سالن انتظار می‌رفتند. همین شور و اشتیاق بود که مرا هم وسوسه کرد تا به این جمع بپیوندم و با آنها همراه شوم. نیم ساعتی در فضای بیرونی سالن منتظر ماندم تا وارد سالن شدم. در این فرصت زمانی، شگفت‌زده جمعیت را نگاه می‌کردم. در این فکر بودم که در این بحران نبود مخاطب، مردم ما چقدر عاشقانه تئاتر را دوست دارند. با چه شوق و هیجانی در این سرما در انتظار ورود مانده‌اند و لحظه‌شماری می‌کنند. همین سرما هم فرضیه حضور به دلیل رایگان‌بودن را از همان اول در ذهنم رد می‌کرد که اگر چنین بود مطمئنا خیلی‌ها این انتظار نیم‌ساعته را تحمل نمی‌کردند. نقص در زنجیره اتصال مخاطب و هنرمند که هر دو نشان می‌دادند به تئاتر علاقه‌مند هستند در آن دقایق ذهنم را درگیر کرده بود که در سالن باز شد و مخاطبان به سمت صندلی‌ها حرکت کردند. سالنی بزرگ با گنجایش بیش از ۲۵۰۰ نفر که در آن سوز سرما تلاش شده بود با سیستم‌های گرمایش تابشی، محیطی مطبوع برای مخاطب ایجاد کند. من هم همگام با سایر علاقه‌مندان به سالن رفتم و در انتظار نمایش نشستم.

این داستان ایران و ایرانی است

بهره‌گیری از تصویر و فیلم در نمایش، چیز تازه‌ای نیست و سال‌هاست که کارگردانان تئاتر از این شیوه برای انتقال ساده‌تر، قابل درک‌تر و گسترده‌تر معنا و مفاهیم بهره می‌گیرند. نمایش جان فدا نیز شروعش را بر همین تکنیک استوار کرده بود. شروع حماسی نمایش، سکوت خاصی در سالن ایجاد کرد: «... این داستان ایران است و ایرانی، داستان سرزمین کهن، سرزمینی بی‌بدیل با مردمی صلح‌طلب، دلسوز، آرام، پرتلاش و شجاع با یک دشمن دیرینه...».گروه اجرایی که از همان ابتدا تلاش داشت دلیل تولید این نمایش را شفاف برای مخاطب توضیح دهد، پس از این شروع حماسی در چند اسلاید تاریخ ایران معاصر روایت کرد. داستان از قرارداد نفتی شاه قاجار با ویلیام دارسی شروع شد؛ قراردادی که ۶۰ سال بهره‌برداری از نفت ایران را به این میلیاردر انگلیسی واگذار می‌کرد. بعد از آن نقبی به ملی‌شدن صنعت نفت در زمان دکتر مصدق و آیت‌ا... کاشانی زد و با تمرکز بر کودتای آژاکس در سال ۱۳۳۲ که منجر به باز شدن پای آمریکایی‌ها به ایران شد، قصه زندگی سردار قاسم سلیمانی را آغاز کرد.

زندگی سردار سلیمانی بعد از جنگ

از ویژگی‌های خاص نمایش جان فدا ، اجرای نمایش در سه طرف مردم بود. ابتدا پرده روبه‌روی مخاطبان بالا رفت و تولد سردار سلیمانی شرح داده شد. دقیقه‌ای از این صحنه نگذشته بود که چشمان مخاطبان به چپ برگشت و با صحنه‌ای دیگر و دکور جذاب‌تر مواجه شدند. برهه‌ای کوتاه از زندگی سردار، در عرض چند دقیقه در صحنه نمایان شد و پرده بالا رفت. این‌بار مخاطب نگاه‌شان به سمت راست هدایت شد و باز صحنه‌ای دیگر و شرح واقعه‌ای دیگر....

سرعت در صحنه‌ها، استفاده از دکورهای جذاب، آکسسوارهای خاص، حضور مخاطب در وسط میدان اجرا و بهره‌گیری مدام از نمایش، تصویر و سایه، بی‌شک راهکار ویژه‌ای برای جلب نظر مخاطب عام و انتقال غیرمستقیم مفاهیم به آنهاست. به همین دلیل هم در این نمایش، محتوا در لایه‌های زیرین این گستره اجرایی مستتر است. «جان‌فدا» مسیر بسیار خوبی را هم برای شناخت سردار دل‌ها و هم تلاش او برای دفاع از مظلوم پیمود. نمایش که با شرح زندگی سردار سلیمانی آغاز شد، با ورود به جنگ و شرحی بر چند عملیات حساس جبهه‌های دفاع مقدس و تاثیر او بر این عملیات‌ها به اوج رسید.

در «جان‌فدا»، زندگی سردار سلیمانی بعد از جنگ در سه بخش شرح و بسط داده می‌شود: دفاع از مردم ایران در بحران‌هایی چون زورگیران و تروریست‌ها، زلزله بم و سیل خوزستان، زندگی در جبهه‌های دفاع از مظلومان جهان در لبنان، سوریه و عراق و در آخر مروری بر زندگی شخصی و عاطفی شهید سلیمانی با فرزندان و نوه‌ها؛ تا از تلفیق این سه روحیه متفاوت، در نهایت ما را با این دلنوشته حاج قاسم هم‌عقیده سازد: «... من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتم برای ایستادن در مقابل آدمکشان است، نه برای آدم‌کشتن...».

مولفه‌های جذاب «جان‌فدا»

«جان‌فدا» داستانی سرراست، منسجم و مخاطب‌پذیر دارد؛ چون در وهله اول روایتگر داستانی است که برای ذهن مردم آشناست و مخاطب، دیدن و شنیدن آن را دوست دارد و لحظه‌لحظه این موقعیت را می‌شناسد. به عبارتی مولفه اول توجه به ذائقه مردم و همسو بودن با موقعیت‌هایی است که مردم می‌خواهند. مولفه دیگری که در جلب نظر مخاطب عام تاثیرگذار است انتقال محتوا تحت پوشش جذابیت‌های صحنه‌ای است.

کارگردان نمایش با تیزهوشی ابتدا تلاش کرده با خلق یک صحنه سه‌بعدی، استفاده از دکورهای پرحجم، سرعت در صحنه‌ها، غافلگیری مخاطب با استفاده از صحنه‌های خاص مثل انفجار، تیراندازی، بازیگران متعدد و ... مخاطب را به نمایش جذب کند، او را محصور در موقعیت‌ها نماید، قدرت چشم بر هم‌زدن را از او بگیرد و در ادامه محتوای خود را به او ارائه دهد. به همین دلیل هم من در طول این نمایش، کودکان و نوجوانان متعددی را دیدم که وقتی تابوت حضرت زهرا(س) از صحنه به میان جمعیت آمد، گریه می‌کردند، با هر انفجاری هیجان‌زده شدند و با نمایش هر لحظه پیروزمندانه‌ای با یاران سلیمانی همذات‌پنداری می‌کردند.

تلفیق نمایش، تصویر و سایه نیز ساختار بسیار مناسبی برای انتقال مفاهیم در این نمایش یک ساعت و نیمی بود. تغییر دائمی نمایش به تصویر و سایه علاوه بر بالا بردن کیفیت نمایش و انتقال سریع‌تر و بیشتر دانش، در جلب نظر مخاطب بسیار موفقیت‌آمیز بود. دکورهای پرحجم نمایش و استفاده از انبوهی از رنگ و نور، استفاده از آکسسوارهایی مثل اسب، ماشین‌های نظامی، انفجار، تیراندازی و... آن هم با فاصله اندک با مخاطب، دیگر مولفه‌‌های است که بر روند جلب نظر مخاطب موثر بود.

تاثیر نمایش بر مخاطب را جدی بگیریم

نمایش به پایان رسید و مردم گروه‌گروه از سالن خارج می‌شدند و به چیزی که فکر می‌کردم، این بود که باید بپذیریم هنر تئاتر به‌خاطر توانایی‌های منحصر به‌فردی همچون ارتباط تنگاتنگ با فرد، تمرکز بر تخیلات و ضریب نفوذ بسیار در افکار و احساسات، از برجسته‌ترین مجرا‌های انتقال، احیا، تقویت، تغییر، ویرایش و حتی آفرینش ارزش‌ها در طول تاریخ بشریت محسوب شده و می‌شود.

تئاتر از یک سو به‌ خاطر نقشی که سایر هنرها در آن ایفا می‌کنند همواره مورد پذیرش و استقبال عام بوده است. تئاتر از دیرباز محلی برای فراگیری بوده و هنرمندان آن همواره در تلاش بوده‌اند مسائل و چالش‌ها، نقدها، خواسته‌ها، کمبودها، راهکارها و... را از ناخودآگاه افراد به‌ خودآگاه تبدیل کنند، واقعیت‌های از یادرفته را یادآوری و در نهایت در جامعه فرهیختگی ایجاد کنند. این توانمندی ویژه باعث شده ملت‌ها همواره در مسیر الگوپذیری از آن به‌عنوان یک بازوی توانمند بهره بگیرند و برای آن سرمایه‌گذاری کنند. چیزی که به نظر می‌رسد موسسه اوج به خوبی به آن توجه دارد. بی‌شک تمرکز بر این گونه نمایش‌ها که کانون توجه خود را بر شناخت اسطوره‌ها و شیوه رفتار و کردار آنها متمرکز کرده، می‌تواند در هویت‌آفرینی و نهادینه‌سازی ارزش‌ها در کشور موثر باشد.

سعید اسماعیلی، تهیه‌کننده نمایش:

مخاطب را بهت زده می‌کنیم

سعید اسماعیلی، چهره شناخته‌شده تئاترهای میدانی، تهیه‌کننده نمایش جان‌فداست. او که با کارگردانی در «فصل شیدایی» توانایی‌های خود را در اجرای این‌گونه نمایشی اثبات کرده، حالا در حوزه تهیه‌کنندگی نیز با خلق آثاری چون «تنهاتر از مسیح»، «محشر»، «روشنایی شب تار»، «جهان‌بانو» و ... نشان داده که فعل خواستن را به خوبی می‌تواند صرف کند.

اسماعیلی درباره دلایل اجرای نمایش میدانی «جان‌فدا» در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی به جام‌جم می‌گوید: موسسه فرهنگی -هنری ققنوس یکی از چندین موسسه‌ای است که زیر نظر سازمان اوج فعالیت می‌کند. یکی از ماموریت‌های سازمان اوج برگزاری نمایش‌های میدانی است و ما براساس این ماموریت در سال جاری، چهار نمایش روشنایی شب تار، تنهاتر از مسیح، جهان‌بانو و جان‌فدا را تولید کردیم. در سنوات گذشته نیز در داخل و خارج کشور هم چنین اجرایی داشتیم و چندین سال است به‌صورت حرفه‌ای این فعالیت را دنبال می‌کنیم.

تهیه‌کننده جان‌فدا در ادامه با تاکید بر این که در نمایش‌های میدانی سعی می‌کنیم مخاطب را بهت‌زده کنیم، تصریح کرد: با توجه به مدل محتوایی، ظرفیت سالن، فرم اجرایی و زیرساختی که داریم همیشه سعی کردیم مخاطب را بهت‌زده کنیم. نمایش‌های ما مثل سینما تنوع صحنه و دکورهای مختلف را در سکانس‌های مختلف دارد، پرحجم است و بازیگران زیادی در آن حضور دارند. بعید می‌دانم نمایشی با این حجم دکور، بازیگر و پروداکشن در جایی داشته باشیم. ما فقط حدود ۶۰۰،۵۰۰ نفر عوامل پشت صحنه داریم که قرار است کاری را برای یک ظرفیت بیش از ۲۵۰۰ نفر در بهترین شرایط اجرا کنند.

وی در ادامه با بیان این که مجموعه ققنوس با تیمی حرفه‌ای از سینما و تئاتر در حال تولید آثار فاخر و ماندگاری به مخاطب است، گفت: اهداف سازمان اوج، اهداف تولید آثار فرهنگی، هنری و رسانه‌ای برای مردم بوده و رسالت ما ارائه تولیدات مردمی است و دست روی ذائقه مردم می‌گذارد. ما در سازمان اوج می‌دانیم جامعه الان چه می‌خواهد و محصولاتی را در این راستا تولید می‌کنیم تا باب میل حسی مردم باشد. در حقیقت نمایش‌های میدانی- مردمی با همین تفکر تولید می‌شود.

تهیه‌کننده نمایش جان‌فدا در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص این گونه نمایشی گفت: اولین بار که نمایش شب آفتابی در سال ۸۴ توسط بهزاد بهزادپور و تهیه‌کنندگی احسان محمدحسنی اجرا شد، گزارش و فیلم نمایش را خدمت مقام معظم رهبری رساندند. ایشان فرمودند که این کار نه تئاتر است، نه سینماست و نه فیلم است که از غرب به ما رسیده باشد بلکه این یک نمایش مردمی و کاملا بومی است و نظیر و نمونه ندارد.

وی در خصوص میزان رضایتمندی مخاطبان از این آثار نمایشی گفت: سازمان اوج تولیدات زیادی در حوزه هنر و رسانه دارد، اما نمایش‌های مردمی به خاطر فرم اجرا، قالب اجرا، فاصله مخاطب با صحنه که گویی مخاطب در دل حادثه قرار گرفته و دور تا دور اتفاقات متنوعی رخ می‌دهد بالاترین میزان رضایتمندی را در میان مخاطبان داشته‌اند.

حسن بزرا، کارگردان نمایش «جان‌فدا»:

روایت زندگی سردار دل‌ها براساس اسناد تاییدشده

حسن بزرا از کارگردانان موفق نمایش‌های پرحجم و میدانی است. او که امسال کارگردانی چهار نمایش موسسه ققنوس یعنی روشنایی شب تار، تنهاتر از مسیح، جهان‌بانو و جان‌فدا را برعهده داشته در شرحی بر اجرای نمایش «جان‌فدا» در سومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، گفت: ایده این نمایش پس از شهادت سردار دل‌ها در ذهنم بود؛ اما کارهای دیگری پیش آمد و مدتی روند اجرایی آن به تعویق افتاد. امسال در حین اجرای نمایش جهان‌بانو پیشنهاد نگارش نمایشنامه جان‌فدا را دریافت کردم. جلسات مختلف محتوایی داشتیم و اتودهای مختلفی زده شد. بارها صحنه را نوشتم و در جلسات خواندم و این‌گونه، نمایشنامه جان‌فدا شکل گرفت. وی در خصوص داستان نمایش گفت: روایت از پیش از تولد سردار سلیمانی شروع می‌شود و ما در یک بستر داستانی ذهن مخاطب را به این مهم متمرکز می‌کنیم که چرا حکومت‌های استبدادی به این سرزمین حساس هستند و تلاش می‌کنند در ایران برای خود پایگاه‌هایی داشته باشند. وی با اشاره به این که داستان دو مسیر متفاوت را طی می‌کند که از تصادف این دو مسیر جایگاه حماسی سردار سلیمانی برای مردم مشخص می‌شود، افزود: مسیر اول این نمایش از ابتدای زندگی سردار سلیمانی آغاز می‌شود، برهه‌هایی از زندگی ایشان را مرور می‌کند و تا شهادت ایشان پیش می‌رود. در مسیر دوم ترفندهای داخلی و خارجی دشمن برای زیر سلطه درآوردن ایران در تاریخ معاصر به نمایش درمی‌آید و از برخورد این دو، مشخص می‌کنیم که چرا سردار سلیمانی همیشه در نبرد بوده است. کارگردان نمایش جان‌فدا با تاکید بر این که تمام صحنه‌ها بر اساس اسناد و مدارک تایید شده است، گفت: در آثار قبلی چون مربوط به گذشته بودند و مخاطب زیاد تصویری از وقایع ندارد، کار سختی نداشتیم اما در این نمایش چون وارد اتفاقات معاصر می‌شویم کارمان سخت‌تر شده است، لذا خیلی جاها مجبوریم از کلام و تصویر شهید استفاده کنیم. بزرا در خصوص ساختار اجرای نمایش نیز گفت: ما برای اجرا به یک‌تلفیق نمایش، تصویر و سایه رسیدیم تا هر بار به یک جلوه تماشاگر را سورپرایز کنیم.
وی در خصوص سرعت در ریتم داستان و صحنه‌ها نیز توضیح داد: زندگی سردار سلیمانی آنقدر پر‌فراز‌و‌نشیب و وقایع جورواجور است که زمان برای پرداخت همه وقایع را نمی‌داد. ما در این نمایش قرار است داستان‌های زیادی را شرح دهیم و اگر سرعت نداشته باشیم، فرصتی برای طرح این همه قصه و داستان‌ نداریم. اقتضای کار این است که قصه‌ها تأکید آنچنانی بر جزئیات نداشته باشند و به جای تمرکز بر اجزا، به خود خط داستانی بپردازیم.بزرا توجه به سلیقه مخاطب عام را یکی دیگر از دلایل سرعت‌بخشی به صحنه‌ها عنوان کرد و گفت: تجربه‌ای که من در اجرای این گونه نمایش‌ها به دست آوردم این است که مخاطب عام بیشتر تمایل به تعدد کاراکتر و فضا دارد. از طرفی تعداد تماشاگران خیلی زیاد است و بی‌شک هر یک سلیقه خود را دارد و شاید هر صحنه‌ای باب میل همه مخاطبان نباشد، به همین دلیل شرح داستان را کوتاه و به صحنه‌ها سرعت دادیم تا اگر سلیقه‌ بیننده به یک قصه زیاد نبود، با مختصر کردن آن، مخاطب را راضی نگه داریم و این اتفاق هم افتاده است. بزرا اضافه کرد: فرم این کار و کات‌هایی که در صحنه زده می‌شود، از فرم‌های سینمایی است. فرم تدوینی این کار شبیه سینماست. سکانس‌های سینما مجال استراحت به چشم نمی‌دهد و خودش باعث جذابیت می‌شود. این یک تکنیک در اجرای نمایش میدانی است.

وی در خصوص عدم علت استفاده از بازیگران مطرح در نمایش نیز گفت: استفاده از بازیگران مطرح، هم از نظر مالی برای‌مان مقدور نبود و هم این که چون بین مخاطب و صحنه فاصله زیاد است تصویر افراد مشخص نیست، لذا کار متکی به شخص نیست. ما حدود ۲۰۰ بازیگر در این نمایش داریم بازیگرانی که شش تا هشت ماه است که در کنار هم هستند و تیم‌های حرفه‌ای بازیگری و حرکت آنها را تعلیم داده‌اند.

کارگردان نمایش جان‌فدا در بخش دیگری از این گفت و گو با اشاره به این که تلاش کردیم زوایای مختلف اخلاقی و رفتاری سردار سلیمانی را به مخاطب نشان دهیم، گفت: ما هم شجاعت او را در صحنه‌های نبرد، هم دلسوزی و محبت او به مردم و هم ویژگی‌های رفتاری او در خانواده و برخورد با فرزندان و نوه‌هایشان را نشان دادیم.

روزنامه جام جم 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: سردار شهید قاسم سلیمانی جان فدا کهنه سرباز زندگی سردار سلیمانی نمایش های میدانی کارگردان نمایش گونه نمایش تنهاتر از مسیح جلب نظر مخاطب نمایش جان فدا تصویر و سایه اجرای نمایش تهیه کننده سازمان اوج مخاطب عام جهان بانو نمایش ها صحنه ای صحنه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۷۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفاف‌سازی کند

حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کرده‌اند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمی‌سازند، در واقع خود آگهی‌ها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه می‌دید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفته‌اند برنامه بعدی.

تلویزیون شفاف‌سازی کند

اگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش می‌آید که صداوسیما در شکل کلی سهام‌دار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخ‌گوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمی‌گویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغ‌کنندگان آن را می‌بینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجه‌به ساعات پخش در میان‌برنامه‌ها یا بین نیمه‌های فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه می‌کند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تک‌محصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام می‌دهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.

همین‌جا چند سرفصل وجود دارد که می‌شود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب به‌اتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی می‌سازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.

دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و می‌توانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز می‌کند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیده‌اند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گران‌بهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.

فقط یک نکته دیگر می‌ماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامه‌های گفت‌وگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان می‌دهند که دغدغه زنان خانه‌دار این سرزمین خلاصه می‌شود در پوره سیب‌زمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید می‌کنم که آن تبلیغات می‌تواند در برنامه‌های آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامه‌های منظور است.)

دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنش‌ها و واکنش‌ها، برنامه‌سازی‌ها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین می‌شد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زده‌اند باید برای تک‌تک اقدامات پاسخگو باشند.

هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینما

همان‌طور که همه می‌دانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریده‌اند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه برده‌اند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شسته‌اند و در سکوت نشسته‌اند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». به‌هرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود می‌خواهد همان می‌کند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایه‌گذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و به‌اندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرف‌کننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.

تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگ‌ترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. به‌خاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانه‌ترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی می‌رفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذاب‌آور بوده و پیتر بروک صحبت می‌کند و از سرمایه‌گذاران و گروه‌های تبلیغاتی می‌خواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سال‌ها پیش این ویدئو را دیدیم.)

قاعده سریال ها و پخش‌های جهانی و تلویزیون‌ها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقه‌ای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغ‌کننده دیده شود... (باز هم تأکید می‌کنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درس‌های تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل می‌شود.

تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره می‌خورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.

توجه به تولید ملی و بهره‌مندی تولیدکنندگان که سالانه میلیون‌ها نفر از خدماتشان استفاده می‌کنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیده‌ای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بی‌احترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات می‌کنند باید سرمایه‌گذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تن‌دادن تمام به خواسته سرمایه‌گذار که احتمالاً خواسته‌ای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایه‌گذاری‌اش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.

تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصل‌هایی است که می‌توان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمی‌گنجد.

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705

دیگر خبرها

  • استقبال از «آن برد» غافلگیر کننده بود/ دغدغه همیشگی «مهاجرت»
  • پرفروش ترین تئاترهای دولتی کدام اند؟
  • اعلام آمار فروش سالن‌های دولتی تئاتر
  • «گالیله» یک میلیاردی شد
  • نمایش «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • «گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
  • پارسا پیروزفر، مهران مدیری و الناز شاکردوست رکوردداران روز اول اکران
  • تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفاف‌سازی کند
  • اهمیت توجه به «مخاطب مردمی» در تئاتر رضوی/ ماجرای علاقه به فوتبال
  • اجرای عمومی تئاتر‌های جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب